از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

يكى آن كه چون خودش بر خلاف حقيقت‏سخن مى‏گويد، در باره دگران هم،همين نظر را پيدا مى‏كند (كافر همه را به كيش خود پندارد). دگران را مانند خود ديدن‏تا حدى طبيعى بشر است، هر چند اين فكر غلط است ولى تا حدى طبيعى است.كسى كه به راست گويى عادت كرده باشد، در نخستين بار با هر كس رو به رو شود، سخن او را راست مى‏پندارد.

 

 

 

 

 

دومين چيزى كه ممكن است موجب سوء ظن دروغ گو به دگران گردد، عكس‏العمل است. او وقتى مى‏بيند، دگران نسبت‏به او، خوش بين نيستند و سلب اعتمادكرده‏اند، در او هم چنين حالتى پيدا مى‏شود تا به آنان بدبين شود و از آن‏ها سلب‏اعتماد كند. تعصب و خود خواهى نيز موجب مى‏شود كه در برابر اين دشنام روانى‏مردم، او هم به آن‏ها نيز همان دشنام روانى را بدهد و به آن‏ها با ديده سوء ظن بنگرد.


 

 

 

 

زيان روانى ديگرى كه ممكن است‏بر اثر دروغ، نصيب دروغ گو بشود، سوء ظن‏به مردم است. اين بيمارى روانى بر اثر دو چيز در دروغ گو، مسكن مى‏گزيند:

سوء ظن

در هر دو صورت، بر اثر يك دروغ، دروغ‏هايى مى‏گويد و اين مارى كه‏خوش‏خط و خالش پنداشته، مارهايى ديگر زاييده است كه همگى او را مى‏گزند ونيش مى‏زنند. گاه مى‏شود كه براى حفظ دروغ او، دوستانش، خويشانش، كارمندانش‏به دروغ‏گويى مى‏افتند.

دروغ گو، مجبور است‏براى حفظ دروغ خود، باز هم دروغ بگويد يا بايستى‏همان دروغ نخستين را دوباره بگويد، بلكه در دفعات بعد، تاكيدش را بيش‏تر قراردهد يا بايستى دروغ ديگرى بسازد كه جلوگيرى از كشف دروغ نخستينش كند.

در ميان گناهان، گناهى را سراغ ندارم كه وجودش مستلزم تكرار آن گردد.هر دروغى، دروغ‏هايى در پى دارد.

دروغ، دروغ مى‏زايد

همان طور كه ميكرب پيوره در دهان پيدا شد، بيش‏تر اعضاى داخلى در خطرمى‏افتند، گند دروغ كه بر زبان راه يافت، تمام پيكر را در خطر گند گناه و تعفن قرارمى‏دهد.

تا پاك شود دهانت از گند.

گند است دروغ از آن حذر كن.

وز گفت دروغ لب فرو بند.

بر كذب، دهان خود ميالاى.

از دروغ بپرهيزيد، سرانجام دروغ، پرده درى است و سرانجام پرده درى آتش‏دوزخ است.»

«اياكم و الكذب، فان الكذب يهدي الى الفجور و الفجور يهدي الى النار; (2) .

چنين كسى خطرناك‏ترين روز را در جلو خواهد داشت و دنياى تيره و تارى درانتظارش خواهد بود و در آتش دنيا و آخرت خواهد سوخت، چه خوش فرمود،پيشواى بزرگ ما:

اگر كشف دروغ، روحيه دروغ گو را متزلزل نكند و او همچنان به دروغ گويى‏ادامه دهد، كشف‏هاى پى در پى، شرم را از او مى‏برد و وى را دروغ گوى‏حرفه‏اى مى‏سازد و ديگر، از آن كه عيبش آشكارا شود، ابايى ندارد. با خود مى‏گويد:هر چه بادا باد، آب كه از سر گذشت، چه يك نى و چه صد نى، من كه گناهم‏بر ملا گرديد و دروغ براى پنهان ساختن آن سودى نداد، بلكه رسوايم ساخت، حال‏هر چه مى‏شود بشود، ديگر چرا خود را محدود كنم و از گناه بپرهيزم، مردم كه همه‏مرا شناخته‏اند، پنهان ساختن چه سودى دارد و ديگر نه از ارتكاب گناه ابايى دارد و نه‏از فاش شدن آن.

حال ديگرى كه ممكن است‏بر اثر كشف دروغ، نصيب دروغ گو شود، پرده درى‏و بى شرمى است.

پرده درى و بى شرمى

ب) نوميدى بر او مسلط خواهد شد و كسى كه نوميدى بر او حكومت كند،سرانجامش معلوم نيست.

الف) روحيه‏اش متزلزل شده و اتخاذ تصميم براى او دشوار مى‏شود و ازموفقيت‏خود نوميد مى‏گردد، زيرا تنها راهى كه مى‏پنداشته به مقصدش مى‏رساند،دروغ بوده، آن هم كه بسته شده است. او اگر شايستگى داشت كه از راه ديگر به مقصدبرسد به وسيله دروغ متشبث نمى‏گرديد و نيازى به دروغ گفتن نداشت، او خواسته‏بود بدين وسيله جبران نالياقتى خود را كرده باشد و از اين راه به اميدى رسيده باشد;راه شايستگى كه بر او مسدود بود، راه دروغ هم كه سد گرديد، ديگر به چه وسيله‏اى‏به منظور خود برسد؟

وقتى كه دروغى از دروغ گو، كشف گرديد، ضربتى بر مغز او فرود مى‏آيد، زيرامنظورى كه از دروغ گفتن داشته، بر ضد آن نتيجه گرفته است، در اين موقع اگردروغ گوى حرفه‏اى نشده باشد، يكى از دو حال، نصيبش مى‏گردد:

نوميدى

چيز ديگرى كه موجب فراموشى دروغ مى‏شود، آن است كه مطلبى در حفظمى‏ماند كه مورد اهتمام شخص باشد. كسى كه كارش دروغ گويى گرديد، چندان به‏دروغ خود اهتمامى نمى‏دهد. دروغ براى او امرى است عادى، هر موقع كه بخواهد،باز هم دروغ مى‏گويد و دروغ‏هاى او در حد معينى متوقف نمى‏شود و دروغ براى‏دروغ گوى حرفه‏اى نامتناهى عددى است، در نتيجه كم‏تر در خاطرش مى‏ماند وفراموش مى‏شود.

كثرت دروغ و پشت‏سر هم دروغ گفتن هم فراموشى مى‏آورد، زيرا دروغ‏هاى‏جديد، آثار دروغ‏هاى قديم را از مغز محو مى‏كند.

دانشوران روان شناس مى‏گويند: كثرت محفوظات موجب فراموشى است.محفوظ جديدى كه مى‏آيد، محفوظ قديم را از صفحه مغز پاك مى‏كند.

شايد يكى از علل فراموشى دروغ گو، همانى است كه به آن اشاره كرديم كه دروغ،وجود واقعى در خارج و در مغز ندارد; واقعيت دروغ همان جعل مى‏باشد. امورى كه‏در ذهن وجودشان تابع جعل و اراده است، مادامى كه مورد اراده هستند وجود جعلى‏آن‏ها محفوظ است، همان اندازه كه غفلتى پيدا شد، وجود جعلى معدوم مى‏شود و درمغز هم بقا ندارد و ياد آورى آن دشوار است و احتياج به جعل دومى دارد، بنا بر اين‏دروغ نمى‏تواند براى خود، در حافظه جايى باز كند كه محو نشود.

در مثل است كه دروغ گو، كم حافظه مى‏شود; دروغى كه گفته به يادش نمى‏ماند وفراموشش مى‏شود و هنگامى كه بار دگر خواست از آن سخن بگويد، جور دگرخواهد گفت، در نتيجه دروغش كشف مى‏شود.

از چيزهايى كه خدا به زيان دروغ گويان كمك كرده فراموشى است.»

«ان مما اعان الله (به) على الكذابين، النسيان; (1) .

امام ششم مى‏فرمايد:

فراموشى نيز يكى از بيمارى‏هاى روانى است كه دروغ گو بدان گرفتار مى‏شود.

فراموشى

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:زيان‏هاى ,روانى, دروغ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اثرات دروغ گفتن بر سلامتی انسان     

خطرناک ترین نوع دروغ ها حقایقی هستند که اندکی دست کاری شده اند.

ادامه مطلب
نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:اثرات, دروغ, گفتن ,سلامتی ,انسان , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود